جمعه احوال عجیبی دارد

هر کس از عشق نصیبی دارد

در دلم حس غریبی جاری است

و جهان منتظر بیداری است

جمعه، با نام تو آغاز شود

یابن یاسین همه جا ساز شود

جمعه یعنی غزل ناب حضور

جمعه میعاد گه سبز حضور

جمعه هر ثانیه اش یکسال است

جمعه از دلهره مالامال است.

ابر چشمان همه بارانی است

عشق در مرحله پایانی است

کاش این مرحله هم سر می شد

چشم ناقابل ما تر می شد.

این جمعه هم گذشت

أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شهر هنر درموردبرش آسفالت برش بتن اینجاکلیک کنید سنقر، گویش سنقری، ضرب المثل های ترکی سنقر بیانیه های یک کروکودیل خوشحال باشگاه فرهنگی ورزشی پیام نوین اردبیل بهانه های بیداری من shakibonline Rachel